جدول جو
جدول جو

معنی تراش هدائن - جستجوی لغت در جدول جو

تراش هدائن
پرداخت نمودن و شکیل ساختن تنه ی درخت با تراشیدن شاخه های
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ دَ)
تراشیدن، بریدن شاخهای زاید و کوچک درخت را تا شکلی بهتر گیرد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
کتک، ضربه زدن با دست به طور ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
دشنام دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
بوسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ضربه زدن، سرعت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
تازاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
پخش کردن، پاشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کار فشرده، تلاش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
دست مالی کردن، چیزی را میان دو کف دست مشت و مال دادن، چلاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
هورا کشیدن، فریاد شادی سر دادن، دادن هدیه ی شاباش در عروسی
فرهنگ گویش مازندرانی
بخور دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی را بر زمین خواباندن به قصد زدن و تنبیه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تکان دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
خسارت پرداختن، جریمه دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
تکیه دادن اجسام به دیوار یا هر تکیه گاه دیگر، افراشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
با دست ضربه وارد ساختن
فرهنگ گویش مازندرانی